خنده ام میگیرد.
دلم عاشق میخواهد.
به همین سادگی.
هیچ اصل و قاعده ای در کار نیست.
من هیچ قانونی را رعایت نمیکنم.
فکر نکن که با من میتوانی چیزی را پیش بینی کنی و از چیزی مطمئن باشی.
در سنت تو مجازات خیانت چیست؟؟؟
من خیلی سنت شکنم.
دلت می آید اولین کسی باشی که سنگ بر سرم میکوبی؟؟؟
سنگهای درشت انتخاب نکن.زود میمیرم و خیلی زجر نمیکشم.
سنگهای کوچک انتخاب نکن.ممکن است با نگاه تمسخر آمیزم دیوانه ات کنم.
سنگ متوسط انتخاب کن.
بیا.
من حکم سنگسارم را صادر کرده ام.
وقتی داشتم جان میکندم به چشمانم خوب دقت کن.
رضایت را در آن خواهی دید.
لذت همآغوشی گناه آلودم هنوز در چشمانم موج میزند.
تقصیر از من و گردن دلخواهم نبود.
تقصیر از تو بود که نشنیدی که از اول گفتم:
«من هیچ قاعده ای را رعایت نمیکنم»
…
ققـــنوس نـامه 
فوق العاده بود
سنگسار ثریا.م اومد جلوی چشم هام
سنگسار
یکی قتل زجر آور
گاهی وقتا دلمونم سنگسار می شه و می شکنه
این زندگی نه ؟!دل هر روز و هر ساعت سنگسار میشه به دست کسایی که نمیدونن که دل ارزشی مافوق پمپاژ هر ثانیه ای خون داره…
راستی ما سنگسار ثریا را ندیده ایم.
اگه قرار بود قاعده ها رعایت نشوند، اصلا چرا به وجود اومدن؟!
قاعده های کلی رو نمیگم، قواعدی رو میگم که هر کسی تو زندگی خودش برای خودش میسازه؟
زندگی بی قاعده به نظرم بسیار بدون لذت و پوچ میشه!
شما برای ارتباط برقرار کردن با دیگران هم، خودبخود یک سری قواعدو رعایت میکنی
نمیشه حالت دیفالتی نداشته باشه آدم! و هر لحظه عوضش کنه! اون دیفالته میشه همون قاعدهه!فکر کنم منظور من از قاعده با شما فرق داره.
قاعده برای من چیزی است که دیگران رعایتش را لازم میدانندش.نه بیشتر.
نه اتفاقا
قاعده را میشود نابود کرد
میشود تعمیر کرد
میشود از برای خود ساخت
ولی به نظرم «قاعده‌ی بی قاعدگی» معنی ندارد!شاید به نظر شما معنی نداشته باشد.
اما قرار نیست که هرچه برای شما بی معنی است برای همه بی معنی باشد.
اینطور نیست؟
به نظر من قواعد بشري با شكل گيري زندگي اجتماعي اونها ايجاد شده، مواردي لزومي جهت همزيستي انسانها در كنار هم.
و كسي كه نمي خواد به قواعد تن بده بايد بره تو غار زندگي كنه تا نه ديگران كه اين قواعد براشون مهمه آزار ببينند و نه خودش مجبور به كاري بشه كه دوست نداره.ما که دلمون میخواد بریم تو غار.
شما غار خالی سراغ نداری؟؟؟