من همینم…

منتشرشده: 23 آوریل 2010 در دسته‌بندی نشده

من همینم.

نه سازش میکنم نه کوتاه می آیم.

میبخشم اما برای خوشایند تو یا هر کس دیگری عروسک خیمه شب بازی نمیشوم.

نه دروغین میخندم نه دروغین اشک میریزم.نه از ابراز احساساتم شرمنده و هراسان میشوم نه بعدا از ابرازشان پشیمان میشوم.

به همان سرعت که میرنجم به همان سرعت هم فراموش میکنم ولی خشمم سوزنده و ویران کننده است.

زود تصمیم میگیرم و به همان سرعت هم عملی اش میکنم اما شرمم هم نمی آید که وقتی اشتباه کرده ام بپذیرم و  عذر خواهی کنم.

حسابگری نمیکنم اما عادت به سرویس احساسی اضافی دادن هم ندارم.

عکس العمل هایم قاعده و قانون ندارند.گاهی در مقابل بزرگترین اشتباهت با لبخندی شیرین میبخشمت اما گاهی با کوچکترین اشتباهت انتقام سختی از تو خواهم کشید.

من حتی خودم هم نمیدانم که چگونه رفتار خواهم کرد.من حتی خودم هم از خودم مطمئن نیستم.

من در عین حال که در هیچ قالبی نمیگنجم میتوانم اگر بخواهم قالب پذیرترین موجود عالم شوم.

من هم میتوانم فاحشه ای هرجایی شوم هم زنی وفادار که جز همسر و زندگی اش به چیزی نمی اندیشد.

هم میتوانم ولخرج ترین موجود عالم شوم هم میتوانم قناعت پیشه ترین باشم.

هم میتوانم منتقمی قهار شوم هم میتوانم بخشاینده ای رئوف باشم.

هم میتوانم در چشمانت زل بزنم و فحش رکیک و ناموسی بدهم هم میتوانم سرم را پایین بیندازم و سکوت کنم.

هم میتوانم بدبینترین و افسرده ترین و شکاکترین انسان شوم هم خوشبین ترین و شادترین و سرزنده ترین.

هم میتوانم مغرورترین باشم و هم متواضع ترین.

هم میتوانم سوزانده باشم و هم سرد و آرامش بخش.

این را بدان که من تا لحظه ای که زنده خواهم بود بر اساس قواعدی که خودم برای زندگی ام دارم زندگی خواهم کرد.نه قواعدی که به نظر تو و دیگران درستند.قواعد من برای خودم محترم اند و از آنها تجاوز نخواهم کرد اما از چارچوب های تو و اطرافیانت همواره یا میانبر خواهم زد یا بازخواهم گشت.

من همینم.

میبینی؟؟؟

من به هیچ صورتی قابل تحمل نیستم چون هرگز قابل پیش بینی و قابل کنترل نیستم.

حالا فهمیدی اشکال کار کجاست؟؟؟

اشکال این است که من قالب نمیپذیرم و تو به زور میخواهی مرا اندازه قالبهای ذهنی ات کنی.

نمیشود.نمیشود.نمیشود.

نمیدانم چه علاقه ای است که داری هر روز سمباده ای برمیداری تا گوشه ای از عقایدم را صیقل دهی و اندازه و مناسب باورهایت کنی.

نمیشود.باور کن نمیشود.

دیدگاه‌ها
  1. ali می‌گوید:

    موافقم
    آدما دوست دارن پیش بینی کنن
    منم همینم
    اما انگار خیلی دورم!!!

  2. سه رووک می‌گوید:

    سلام دیوونه

  3. Ali Firoozi می‌گوید:

    hAlA cherA be khodet gerefti bAbA jAn? ki khAsteh ghAleb paziret kone?
    har joor doos dari bAsh

    KHOdAye khoobi shode eei

    majmaee az tamAme sefAt e Hagh dar to peydast !

    yeki az dalAyele zibaee at «gheye ghAbele pish bini» boodanat ast
    bAsh o
    khosh bAsh ke mA az khoshi to khoshim «fanA nApazir dar miyAneye tagheer»
    ErAdatmand

  4. طوبی می‌گوید:

    I. همین که میدونی این خصوصیات رو داری یعنی قابل پیش بینی هستی. لااقل خودت برای خودت یه قالبهایی داری، مایع نیستی.
    II. اون آخر پستت خیلی ناراحتم کرد. نمیدونم چرا ما آدما وقتی کسی با دلیل و منطق یا اصلا بدون دلیل باورهاش رو برای ما میگه یا سعی میکنه باورهای ما رو به چالش بکشه، فکر میکنیم میخواد ما رو مثل خودش کنه. یا با ما سر ِ جنگ داره، یا میخواد عقاید ما رو به هر زوری که شده عوض کنه. نه مونا اصلا اینجوری نیست. من این علاقه رو درک میکنم. علاقه ای که دوست داره طرف مقابلش بهترین باشه، یا بهترین بشه، و دوست داره که طرف مقابلش هم همین جور بهش علاقه داشته باشه. اصل این که میگن دونفر باهم به کمال میرسن، همینه. چون هرکدوم دلش میخواد یارش بهترین باشه و برای اون کوشش میکنه و اینجوری آروم آروم هردو با هم صیقلی میشن و آروم آروم هردو با هم، مثل هم میشن، جوری که هیچ کدوم نمی دونن قبلا کدوم این بوده و اون یکی شکل این شده. نمیدونن کدوم رفتار مال کدوم بوده و حالا اون یکی هم یادگرفته. اونها با هم صیقلی میشن.
    به نظر من دو نفر وقتی برای هم دوست واقعی هستن که همدیگر رو صیقلی کنن، هردوباهم صیقلی بشن.

  5. محمد صادق می‌گوید:

    «این را بدان که من تا لحظه ای که زنده خواهم بود بر اساس قواعدی که خودم برای زندگی ام دارم زندگی خواهم کرد»
    با این تفاسیر که مرقوم فرمودید به نظرت اصلاَ رفتارهای غیر قابل پیش بینیت بر پایه قاعده ای هستند که بخواهی ازشون پیروی کنی؟
    البته مگر اینکه تعریف خاصی از قاعده داشته باشی.

  6. بی پدر خودشیفته می‌گوید:

    بالاخره از قواعد خودتم خسته میشی.
    آدم همش دنبال شکستنه… خسته هم میشه. مدام…

  7. م می‌گوید:

    تبادل؟

  8. طوبی می‌گوید:

    مونای من دلم برات تنگیده
    کجایی؟!!!!

بیان دیدگاه