خانه تکانی …

منتشرشده: 12 جون 2012 در دسته‌بندی نشده

مسئله ای پیش آمده که باید به عقاید درهم و برهم ام بیشتر دقت کنم !!!

از صبح نشستم فکر میکنم !!!

عقایدی که من بر اساسشان زندگی میکنم آش شله قلمکاری از ادیان و دیدگاه ها و آیین ها و مسلک های مختلف است…

از اوشو و اسکاول شین و کاستاندا و نیچه بگیر تا مسیح و اسلام و حتی شیطان پرستی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از دیروز تحقیقاتی در مورد شیطان پرستی میکردم…در کمال تعجب دیدم که اوه اوه اوه….اوضاع خراب است !!!

خلاصه امروز نشسته ام و به عقایدم فکر میکنم….

مرز عقاید خودم را با مسلک های دیگر بررسی میکنم…

به بعضی هایشان که میرسم شکل علامت سوال میشوم !!! بعضی هایشان شکل علامت تعجب میکنندم… 

و بعضی هایشان حسی شبیه جی.ش داشتن بهم میدهند !!!

جالب است که بخش عمده ای از عقاید من ناشی از تفکرات خودم هستند که بطور اتفاقی بعدها فهمیدم منطبق بر نظریات بعضی فلاسفه یا ادیان هستند !!!

احساس میکنم چقدر مسیر لغزنده است و چه بسیار فریب ها در مسیر و عقل انسانی تا چه حد کوته بین !!!

دیگر بز را که در چراگاه ول کنی همینطوری میشود دیگر !!!

از هر علفی که سر راهش ببیند میخورد…نکته جالبش این است که بز انقدر کله پوک است که بین کاغذ و علف هم فرقی نمیگذارد…

الغرض…

امروز احساس بزی را دارم که معده ی مغزش پر از کاه و علف و کاغذ است !!!

وقت خانه تکانی هزارباره است ظاهرا ………………..

دیدگاه‌ها
  1. ثریا می‌گوید:

    مونای لذیذ نوشته ت رو که خوندم به این فکر کردم که اگه من ابلیس بودم ازت میترسیدم
    حساب میبردم…چون تو وسوسه های منو نادیده میگیری و فکرهای به مراتب شیطانی تری به سرت میزنه طوری که اعتبار منو از بین میبردی و ابهتم رو خدشه دار میکردی
    طوری که جایگاه شیطانی منو زیر سوال میبردی…یا با خوبی های خودت نیروی منو تضعیف میکردی…
    منکه ابلیس نیستم اما خوشحالم که تو مونایی
    فکر کنم تو دیگه عادت کردی که من نوشته هاتو بخوونم و بدون توجه به مغز گفته ی تو
    هر چی تو کله م میگذره بگم

    من نمیدونم این تصورات از کجا به کله تو سر میزنه دختر !!!
    اما خندیدم…جالب بود…
    البته من کم کم دارم به این سر به هوایی های تو هم عادت میکنم…
    همین که تو قالب و چارچوب جا نمیشی عالیه…

بیان دیدگاه